سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن علمی کتابداری پیام نور شهرضا


عاشق آسمونی
در انتظار آفتاب
جوان ایرانی
شقایقهای کالپوش
بلوچستان
هم نفس
طراوت باران
دیار من دشتستان- بُنار آبشیرین
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
$$دوست$$
نمکستان
رازهای موفقیت زندگی
تولید ورمی کمپوست//شرکت نوآوران جوان آوان پارس دزفول
(بنفشه ی صحرا)
عشق
جزتو
جیغ بنفش در ساعت 25
گروه اینترنتی جرقه داتکو
باور من...!!!
غزلیات محسن نصیری(هامون)
آتیه سازان اهواز
رویابین
سایه های خیال
حدیث بلاگ
فرهنگی
ردّ قلم. هر چه اجر است در گمنامی است. شهید آوینی
گرگ و میش
یاور 313
مهندسی متالورژِی
مقاله های تربیتی
بیاببین چیه؟
از یک انسان
جالب انگیزناک
آسمان آبی
فقط من برای تو
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
تکسوارعشق
جوانان بیجار
صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
جوک و خنده
جوجو
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
من وتو
کشکول
مهاجرعشق
حاج آقا مسئلةٌ
طیفکان
اسیر عشق...
عاشق تنها....
دنیای بی وفا
مونا کتابدار ایرانی
کهکشان Networkingbest
یوسف
کتابداری واطلاع رسانی(لایبر)
پلنگ صورتی
سیب ترش
کسب در آمد آسان از اینترنت
شعر عمار خدری

 

 

عمرانی، ابراهیم.«یک بار دیگر اخلاق،  و باز هم سرهای زیر برف».سخن هفته شماره 117. 23 بهمن

منبع:لیزنا

با سلام خدمت دوستان گرامی
جای تعجب نیست که ببینیم در زمانی زندگی می کنیم که ارزشها و اخلاقیات در حیطه های تخصصی و علمی جایش را به مدرک گرایی داده است. به نظر خیلی ها کار درست هم همین است. شخصی با هزار تلاش و کوشش مراحل تحصیلی و علمی را می پیماید و شخصی دیگر به واسطه پول یا رابطه بدون دردسر صاحب اندوخته های دیگران می شود.

و جای تعجب نیست همان کسی که امروز برای نگارش پایان نامه اش پول پرداخت می کند فردا در منصب معلمی و استادی پای نگذارد چراکه کسی که پول دارد و مدرک، حتماً از پشتوانه انسانی برای جذب در یک گروه علمی برخوردار است. دردی است که آینده شغل و جامعه علمی با آن مواجه هستند.

زمانی برای اخذ دوره کارشناسی کتابداری با گروه ها موافقت نمی شد اما امروز شاهد پذیرش دکتری 20 عددی هستیم وقتی به این سمت حرکت کردیم باید پایان نامه ها را هم دیگران داد نوشت.
دوستان دوران عزت علمی و برتری دانش بر ثروت تمام شده است اینجاست که جمله معروف "علم بهتر است یا ثروت" را به یاد می آوریم و نمی دانیم به کودکان و آینده سازان این مرز و بوم چه بگویم. بهتر است بگویم ثروت! چون ثروت هم مدرک میاورد و هم شأن و منزلت و شغل و هم ...

 

 فکر می کنم نیازی به توضیح من نباشد. همین دو مطلب، سخن  این هفته ماست و درد دل مکرر و مکرر بسیاری از شما. خیلی دلم می خواهد بسیاری از دوستان که در حوزه اخلاق زحمت می کشند بفرمایند این کار تا کجا خواهد رفت و قرار است تا کی ادامه داشته باشد. رنج این دو عزیز، فرج نوروزی و علی اکبر سرپرست  را بخوانید و ببینید همینها، هم منشور اخلاق علمی و هم منشور اخلاق حرفه ای نیست؟

به یاد کتاب یکی بود یکی نبود مرحوم محمد علی جمال زاده می افتم که در 1300 شمسی چاپ شده است و داستانی با عنوان "بیله دیگ، بیله چغندر". لابد علمی چنین، عالمی چنین نیز می طلبد.

 

گروههای کتابداری هم مثل همه چیزهای دیگر خوب و بد دارند. مدیر گروهها هم همینطور قوی و ضعیف دارند و مسلم می دانم که بزرگواران می دانند روی سخن این نوشته گروهها و مدیرانی که واقعا با معیارهای صحیح افراد شایسته را به عنوان عضو هیات علمی بکار می گیرند نیست. منظورمان افرادی هم که به زور پارتیهای گردن کلفت و بدون شایستگی از بالا به گروههای کتابداری شاخص و خوب ما  فرو می شوند هم نیست. سوال ما از گروههایی  است که به رغم همه مشکلات موجود در سیستم می توانند با تصمیمات درون گروهی نیرویی شایسته تر و با صلاحیت تری بگیرند ولی احتمالا اعضای فعلی می ترسند که محبوبیتشان گرفته شود.

 

بزرگواران فرمانده گروههای کتابداری، در انتخاب هیات علمی در گروه زیر سلطه تان، معیار انتخابتان برای گرفتن اعضای هیات علمی جدید چیست؟ اجازه می دهید مثل همیشه فضولی کنم و من بجای این گروه دومی که اسم بردم  یکی از صدها را بگویم؟ خوب،  یک اصل مهم بیشتر وجود ندارد نظمی را که ما برقرار کرده ایم به هم نزند. و اصلهای کم اهمیت تر،  با کار علمی – آموزشی شدید و توجه به آنچه قرار است آموزش دهد، نزد دانشجویان محبوب نشود، با نمره دادن بیجا محبوبیت بخرد کافی است و خلاصه تهدیدی برای ما نباشد؟ و این هم خیلی مهم است: حتما باید قدش از قد ما کوتاهتر باشد. می دانید که اگر این روند ادامه داشته باشد و هر بار مدیران در دوره خود به انتخاب قدهای کوتاهتر از خود بپردازند، طی دو تا سه نسل شهر تبدیل به شهر کوتوله ها خواهد شد. آن وقت احتمالا باید در انتخاب دانشجو هم به همین سمت برویم چون دانشجوی طبیعی سر کلاس کوتوله ها بند نخواهد گرفت.

 

رنج آقای نوروزی و آقای سرپرست و دغدغه ایشان، اصلا دروغ نیست، شما که از منزلت رشته حرف می زنید، توجه دارید که با پذیرفتن این پایان نامه ها چه لطمه ای به رشته می زنید؟ پایان نامه در صورتی می تواند به این راحتی تقلب شود که از روز تعریف پیشنهاد (پروپوزال) تا روز دفاع خوانده نشده و استاد راهنما از محتوای آن بیخبر باشد والا اگر دانشجو با استاد پیش برود و هر روز گزارش بدهد امکان ندارد که کلاه سرش برود.  و می دانید که با فرستادن آدمهایی که چنین پایان نامه هایی دفاع کرده اند بر سر کلاس  تیشه به ریشه همه چیز می زنید. و احتمال اینکه  چنین دست پرورده هایی الآن درس هم بدهند کم نیست و آقای سرپرست دروغ نمی گویند.

 

در جلسه اخیر پاسخ و پرسش در پایان کنفرانس اخیر سوالی از دکتر فتاحی شد که مطالب جدیدی که امروز شنیدیم و بسیاری مطالب تازه در بخشهای دیگرِ رشته،  در دروس خودمان و در کلاسهای درسمان جایشان خالیست و دربرنامه ها نمی بینیم. دکتر فتاحی در دفاع از کمیته برنامه ریزی کتابداری عنوان کردند که مطالب تازه تعریف شده و اشاره به تغییراتی که در دروس داده شده، کردند. برخی تغییرات را توضیح دادند و سوال بعدی این بود:

 

"خیلی خوب است که می فرمائید که شرح درسهای تازه تعریف شده، ولی این دروس جدید تعریف شده را قرار است چه کسانی تدریس کنند؟" و دکتر فتاحی هم فرمودند که دروس جدید نیاز به کسانی دارد که برای این دروس آموزش کافی دیده باشند و به این ترتیب به مشکل برخی اساتیدی که بدون دانش کافی سر کلاس می روند تلویحا اشاره کردند. اساتیدی که بعضا هنوز چد روزی از دفاع پایان نامه شان نمی گذرد که امیدواریم پایان نامه ای باشد که استاد از ابتدا تا انتهایش را خوانده و هدایت کرده باشد و از آن دسته پایان نامه هایی نباشد که آقای نوروزی اشاره کرده اند.

 

دوستان گرامی همه ما توی همین مملکت مدرسه رفته ایم. اگر از دبستان بگویم شاید بگوئید اغراق می کنم ولی باور دارید که خودتان از دوره راهنمائی به بعد دندان معلمهایتان را به راحتی می شمردید و می دانستید که هرکدام چند مرده حلاجند و می دانستید سر کلاس کدامیک  نُطُق نمی توانید بکشید و سر کلاس کی می توان حال و حول کرد. دوره دانشگاه خودتان یادتان نیست؟ کم از شما نشنیده ام که فلانی مطلبی نداشت و فلانی همه مان را علاف کرده بود؟ فلانی حاضر غایب نمی کرد و نمره هم خوب می داد، چیزی نداشت بگوید و چیزی یاد نگرفتیم ولی اذیتمان هم نمی کرد .

آیا سعی می کنید که خودتان را به دانشجویتان نزدیک کنید که حرفهای درباره خودتان را بشنوید و همین یک چند هم به استادی خود شاد نباشید و فکر نکنید استاد دانشگاه شدید و تمام شد؟ همیشه یادتان باشد که دارید دیده می شوید و در معرض هستید، به ویژه در عصر شبکه های اجتماعی نمی توانید سرتان را به پروژه های پولساز تر از پایان نامه  گرم کنید و پایان نامه ها خود به خود دفاع شوند و فکر کنید که دیده نمی شوید و همینطور سرتان را زیر برف نگه دارید.  گاهی سرتان را از زیر برف بیرون بیاورید و دور بر خودتان را هم ببینید، همه دارند نگاهتان می کنند.

 

عمرانی، ابراهیم.«یک بار دیگر اخلاق،  و باز هم سرهای زیر برف».سخن هفته شماره 117. 23 بهمن


ارسال شده در توسط نسیم احمدی