دوره کاردانی برای تربیت افرادی برنامه ریزی شد که از آنها انتظار می رفت وظایف اجرایی و اداری را به صورت نیمه حرفه ای و با دقت انجام دهند. این افراد باید یک دوره تحصیلی دو ساله - که معمولاً همان دو سال اول دوره کارشناسی است - را می گذراندند و نائل به دریافت مدرک کاردانی[1] می شدند.
دوره کارشناسی که معمولاً سه ساله و در معدود کشورهایی چهار ساله اجرا می شود، حرفه مندانی را آماده می کند که دانش پایه در یک رشته دانشگاهی را دارا بوده و قادر به حل مسائل و از پیش پا برداشتن مشکلات اجرایی در پروژه ها و خدمات تخصصی هستند. مدرک کارشناسی[2] رایج ترین مدرک دانشگاهی در سراسر دنیا است.
دوره معمولاً دو ساله کارشناسی ارشد که در شکل مطلوبش به پذیرش کارشناسان شاغل و مجرب اختصاص می یافته، با هدف تربیت مدیرانی برنامه ریزی شده است که علاوه بر برخورداری از مهارت های نوین، توان برنامه ریزی و اجرای پژوهش به منظور حل مسائل سازمانی را نیز داشته باشند. عنوان مدرک کارشناسی ارشد[3] در زبان انگلیسی تلویحاً همین معنا را به ذهن متبادر می کند. این دوره را به شکل های صرفاً آموزشی[4]، صرفاً پژوهشی[5] و ترکیبی اجرا می کنند.
در نهایت، دوره دکترا به عنوان عالی ترین دوره تحصیلی بر آن است تا محققان برجسته و مدرسانی را تربیت کند که توان پیشبرد نظریه و فلسفه در یک حوزه علمی را داشته باشند. به همین دلیل مدرک دکترا[6] را تحت عنوان دکترا در فلسفه[7] یا دکترای فلسفی[8] هم می نامند. این دوره که در کشورهای گوناگون مابین سه تا پنج سال به درازا می انجامد، به دو شکل پژوهش-محور[9] و آموزشی-پژوهشی اجرا می شود. برنامه دکترای پژوهش-محور در بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع[10] همچون استرالیا، هند و آفریقای جنوبی عمومیت دارد. این در حالی است که دوره دکترا در آمریکای شمالی از سنتی دیگر تبعیت می کند. این سنت که در نظام آموزش عالی ایران نیز به عنوان الگو پذیرفته شده، قائل به این گزاره است که دانش آموخته دکترا می باید هم در عرصه تدریس و هم در زمینه تحقیق توانمند باشد. از این رو، با تقسیم دوره به دو بخش آموزشی و پژوهشی و تدارک دیدن فرصت شرکت در کلاس های درس و مشارکت در مباحثه، تلاش می شود دانش آموخته دکترا به فردی جستجوگر، اهل مطالعه و مداقه، و مسلط در استدلال منطقی تبدیل شود. به گونه ای که قادر به مرور متون در فرصتی کوتاه و نائل شدن به یک جمع بندی مشخص و مدون، و عرضه استنباط در گروه (عمدتاً کلاس درس) باشد. علاوه بر این، بخش پژوهشی دوره که به اجرا و تدوین رساله اختصاص می یابد، فرصتی است تا دانشجو دیدگاه نظری یا فلسفی خود را وارد قلمرو دانش تخصصی حوزه نماید. این دو بخش نه منفک از هم، بلکه در ارتباط با یکدیگر و بر اساس اصل وحدت آموزش و پژوهش در حوزه مدیریت آموزش عالی، برنامه ریزی و اجرا می شوند. به گونه ای که رساله یا درونمایه پاره پژوهشی دوره باید در ادامه درس و بحث های پاره نخست و متقابلاً پاره آموزشی دوره باید زمینه ساز و تقویت کننده رساله باشد. در این یادداشت برآنم تا با اتکاء به همین دیدگاه بر برنامه درسی دوره دکترای علم اطلاعات تمرکز کرده و راهی مطلوب را برای تقویت آن پیشنهاد کنم.
آخرین آیین نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای دوره دکترا (4) در مورد برنامه درسی این دوره و ارتباط آن با رساله دانشجو فاقد هر گونه توضیحی است. نخستین برنامه درسی دکترای کتابداری و اطلاع رسانی که در سال 1373 به تصویب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسیده و پس از هجده سال هنوز در دانشگاه های فردوسی مشهد، شهید چمران اهواز و آزاد اجرا می شود (1) و برنامه درسی مصوب دانشگاه تهران در همین رشته (5) نیز در این مورد سکوت کرده اند. برنامه دانشگاه تهران با تفکیک دروس به دو گروه اجباری (10 واحد) و گرایش (8 واحد) این اختیار ظاهری را به دانشجو داده است که چهار درس را از بین دو گرایش مدیریت اطلاعات و مدیریت آرشیو انتخاب کند. این ویژگی از معدود نقاط امیدبخشی است که در برنامه درسی دکترای علم اطلاعات در ایران دیده می شود و می تواند ناظر خارجی را امیدوار کند که دانشجو متناسب با حوزه پژوهش خود در پاره دوم تحصیلش چهار درس نزدیک به رساله اش را بگذراند. اما همین اندک هم تا کنون تحقق نیافته است. زیرا از سال تصویب این برنامه (1385) تنها گرایش مدیریت اطلاعات اجرا شده و دانشجویان در عمل حق انتخابی نداشته اند. گذشته از اینکه دانشگاه تهران به دلیل محدودیت هایش نتوانسته گرایش مدیریت آرشیو را اجرا کند و همین نقیصه گرایش نخست را به برخی از دانشجویان تحمیل کرده، اِشکال اساسی در آن است که برنامه این دانشگاه و برنامه قدیمی وزارت علوم به طریق اولی فاقد انعطاف لازم برای همخوان کردن خود با تحولات و روندهای نوین علم اطلاعات و گرایش های پژوهشی دانشجویان دکترای این رشته هستند. زیرا دانشجو در نهایت موظف است خود را به مجموعه ای از واحدهای از پیش تعیین شده محدود کند. این در حالی است که برخی از دپارتمان های پیشتاز مجری دکترای علم اطلاعات در دانشگاه های آمریکای شمالی علاوه بر اینکه در فواصل زمانی کمتر از پنج سال به طور مداوم برنامه درسی خود را نو می کنند، در بخش انتخابی برنامه درسی نیز این اختیار را به دانشجو می دهند تا متناسب با حوزه پژوهش خود و با هماهنگی استاد راهنما دروسی را حتی از برنامه درسی سایر رشته ها بگذراند. در ادامه نمونه هایی را ذکر می کنم:
دقت در نمونه های یاد شده نشان می دهد که آنچه تحت عنوان آزادی دانشگاهی[30] شناخته شده، در دوره های دکترای علم اطلاعات در آمریکای شمالی محترم شمرده می شود. لازمه این امر مُحِق دانستن دانشجوی دکترا و استاد راهنما در بسته بندی مجدد برنامه درسی متناسب با نیاز پژوهشی دانشجو و استعداد نظام دانشگاهی است. ویژگی منحصر به فرد این نمونه ها آن است که دانشجویان دکترا حتی مجاز هستند به منظور توسعه دانش تخصصی خود و تسهیل کار روی رساله، دروس کارشناسی ارشد را نیز برگزینند.
دوره های دکترای ایران اما فاقد این انعطاف هستند. در یک پژوهش (3) اذعان شده که برنامه درسی مقطع دکترای رشته های علوم تربیتی قادر به تربیت تخصصی دانشجویان نیست. همچنین نشان داده شده است که یک چهارم مدرسان دوره های دکترای علوم انسانی در دانشگاه های دولتی شهر تهران برنامه درسی این دوره ها را فاقد ارتباط با رساله دانشجویان این مقطع دانسته اند (2). نگاهی به برنامه درسی و وضعیت دوره های دکترای علم اطلاعات در ایران نیز انسان را به این درک شهودی خواهد رساند که دانشجویان این دوره غالباً دروسی را می گذرانند که ارتباطی با علاقه مطالعاتی شان ندارند؛ و پژوهشی را به سرانجام می رسانند که در آن از آموخته های پاره نخست دوره استفاده نشده است. به این ترتیب، برنامه درسی دوره دکترای علم اطلاعات تبدیل به مجموعه ای ناهمخوان می شود که کمترین خسارتش ایجاد حس عدم رضایت در دانش آموخته و بدترین نتیجه اش به بیراهه رفتن دانشجوی دکترا در جریان کار روی رساله به دلیل اتلاف زمان و از دست دادن فرصت برای مطالعات و مباحثات مرتبط خواهد بود. بر این اساس، به کمیته برنامه ریزی علم اطلاعات و دانش شناسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیشنهاد می شود در جریان نوسازی و تدوین برنامه های دکترا این مهم را در نظر داشته و بهره مندی بیشتر از این دوره را تسهیل کند.
منابع