سلام ...چندروز بیشتر به عید نمونده و شاید این آخرین یادداشتیه که سال89 اینجا میذارم.برای همین همینجا از همه حلالیت می طلبم و اگه حرفی زدم که کسی ناراحت شده شرمندم به خوبی خودتون ببخشین...خلاصه از دوستانی که امسال در زندگیم یار ویاورم بودند و امسال رو برام متفاوت کردند ممنونم ...همچنین از شما عزیزانی که به وبلاگ من سر زدید یا نظر دادید بسیار بسیار ممنونم ...
عیدهمه شما مبارک ...ان شا الله سال خوب همراه با سلامتیی اشته باشین ...منم دعا کنید ...مرسی
راستی یه چند روزیه که میخوام این خبرو تو وبلاگ بذارم ولی هرسری یادم میره ...شرمنده...
20 اسفند با خبر شدیم که ایرج افشار دار فانی رو وداع گفت...از همینجا به خانواده گرانقدر آن والا مقام تسلیت عرض میکنیم ...
از دست دادن این شخصیت فرهنگی واقعا متاثر کننده است..برای خانوادهشان صبر را از خدای متعال خواستاریم
بدین وسیله به اطلاع کلیه دوستان کتابدار می رساند مهلت ارسال آثار به دبیرخانه جشنواره برترین های کتابداری و اطلاع رسانی که پیش از این 15 اسفندماه اعلام شده بود، با توجه به استقبال علاقه مندان به شرکت در این جشنواره تا 25 اسفند ماه تمدید شد.
متقاضیان می توانند با تکمیل فرم ثبت نام و ارسال آن به دبیرخانه برای حضور در این جشنواره اقدام نمایند.
فقر
روزی یک مرد ثروتمند ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید «نظرت در مورد مسافرت مان چه بود؟» پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر» پدر پرسید:
« آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟» پسر پاسخ داد : « فکر می کنم! » پدر پرسید:« چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ » پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:« فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهارتا .ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست.» در پایان حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود.
بود . پسراضافه کرد: «متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم»
سلام ...امروز تولد چند تا از عزیزانمه ...که میخواستم از اینجا بهشون تبریک بگم...
خاله جون ،دایی جون ومریم جون تولد همتون مبارک ...از خدا ممنونم که تو این روز چند تا فرشته رو به زمین فرستاده ...
روز درختکاری بر همه مبارک.....
امیدوارم همیشه دلتون سبز ولبتون خندون باشه
طبق اخبار رسیده به زودی ادکا برترین های رشته کتابداری را معرفی میکند ..دراین حرکت برترین دانشجو هادر مقاطع مختلف،برترین مقاله ،برترین پایان نامه و....معرفی میشوند...
اخبار جدید در این باره را روزهای آتی در همین جا بخوانید...
14 اسفند روز احسان ونیکوکاری گرامی باد
سلام ..وای که عجب بارونی اومد دیشب. کلی کیف کردم
دوست داشتم برم بیرونو بارون میاد شر شر پشت خونه هاجرو بخونم .
ولی این شعرو تقدیم میکنم به همه شما........
باران ....
قطره ای لغزیید بر روی گونه
ناگهان دل گفت باران میآید
به به هوا را .من این هوا راچه دوست دارم
چشمانم شد سرخ ..خب میدانم حساس هستم به این هوا من
دل، تنگ میشد .اما چرا ؟......من نمیدانم.
در زیرباران می رفتم اما بی چتر و بی یار
در آن قدمگاه من بودم و دل تنهای تنها.....
یه چند روزیه که هوا حسابی بهاری شده وهوای شیراز رفتن میفته تو دل آدم ...
گفتم شیراز یاد اردوی شیراز که با استاد اباذری رفتیم افتادم ... چقدر خوش گذشت
اینم یه عکس دسته جمعی بدون حضور بنده